۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه

امروز عاشورا بود دیروز شربت آبلیمو درست کردم وبه یک چادر که این نزدیکی ها نذورات پخش میکردن دادم این تنها کاری بود که بعد از رفتنت ازم خواستی وبرام هزارتا علامت سوال گذاشتی چرا من؟چرا عاشورا؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیشب نهال اومد اینجا خوشگلتر از همیشه کمی خاطرات اون روزا رو براش تعریف کردم همینطوری پیش اومد توکه وقت نکردی

۱ نظر:

  1. مرسی از تو که هر سال بی شائبه و بی قید و شرط این خواسته رو برآورد می کنی

    خیلی بزرگی خاله ...

    دوستت دارم

    پاسخحذف